آمدم یک سلام و دیگر هیچ...

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است...

مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است...

مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است

بی‌قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده‌ام... یعقوب یادم داده است:

دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

نامه‌هایم چشمهایت را اذیت می‌کند

درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن... خسته‌ام از تلخی نسکافه‌ها

چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

من سرم بر شانه‌ات ؟..... یا تو سرت بر شانه‌ام؟.....

فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است ....

 

حامد عسگری

۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دارم سـخنی با تو و گـفـتـن نــتــوانـم ...

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم

شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه

گـر دامن وصل تو گـرفـتـن نـتـوانـم

با پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار

گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم

دور از تو من سوخته در دامن شب‌ها

چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ

چـون غـنـچه پائـیـز شکـفـتـن نتـوانـم

ای چشمِ سخن گوی، تو بشنو ز نگاهم

دارم سـخنی با تو و گـفـتـن نــتــوانـم ...

 

شفیعی کدکنی

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰