دست کریم عشق کجا میبرد مرا؟
شاید به سرزمین بلا میبرد مرا
گاهی به باغ و راغ و زمانی به سیر عشق
در حیرتم که دل به کجا میبرد مرا
دل را گره زدم به دل پاک آفتاب
کاین آشنا به شهر خدا میبرد مرا
گر من ز خویش و غیر ملولم، سروش مهر!
آواز عشق دوست ز جا میبرد مرا
دست بلا به سینهء من زخم میزند
پای طلب به سوی دوا میبرد مرا
با زورق شکسته به ساحل کجا رسم؟
فیض دعا و حکم قضا میبرد مرا
زین شهر بیوفا دل من سخت خسته است
آیا کسی به شهر وفا میبرد مرا؟
غیر از بلا ز روز ازل قسمتم چه بود؟
کاینگونه دل به کوی بلا میبرد مرا
آیت درین زمانه به خویشم مهل دمی
زیرا که دل به بوی شما میبرد مرا
آیت مهرآیین
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.