تمام دل خوشیام شور عاشقانهی توست
دو چشم منتظرم تا همیشه خانهی توست
تو صبر گفتی و من خسته از شکیبایی
تمام زندگیام غرق در بهانهی توست
بهانهی همهی شعرهای من، برگرد
بیا که خانهی قلبم پر از ترانهی توست
دل گرفتهی من همچو مرغ در قفسی
تمام هوش و حواسش به آشیانهی توست
به کنج خلوت خود، همچو ابر میبارم
سرم درون خیالم به روی شانهی توست
تو رفتهای و من اینجا میان خاطرهها
به هر طرف که نظر میکنم نشانهی توست
دل شکستهی من از تو عشق میگیرد
کبوترم که امیدم به آب و دانهی توست
فاطمه طاهریان