سوختن با تو به پروانه شدن میارزد
عشق این بار به دیوانه شدن میارزد
گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن میارزد
تیشه بر ریشه قصری که در آن شیرین نیست
بیستون بی تو به ویرانه شدن میارزد
یوسفم سینهی من پیرهن پارهی من
ننگ این قصه به افسانه شدن میارزد
خاک خامم عطش آتش و می در دل من
بزن آتش که به پیمانه شدن میارزد
شانهام زیر غم عالم و آدم اما
یک نفس زیر سرت شانه شدن میارزد
علی سعادت شایسته